-
دلتنگى از زاويه اى ديگر
- سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳
- اشعار شخصی
دلتنگى از زاويه اى ديگر
(داريوش عبدالهى فرد)
دلتنگى خوبه يا بد نمى دونم
اما هست و
جزو واقعيت هاى زندگى است
دلتنگى در باطنش
يه خوشى پنهان با ظاهر غم داره
و يه آرزو يا اميد مخفى در اون موج مى زنه
خوبه يا بد ، نمى دونم
اما هميشه آميزشى از
يه حس خوب و بد درونش هست
و معمولاً قسمت خوبش مى چربه
شايد يه بيقرارى
براى رسيدن به يه حس خوبِ تجربه شده است
و يا يه حس رها شده در گذشته است
و يا يك آرزوى نرسيده است
كه مى خواهيم در آينده بهش برسيم
هر چى هست اما…
دلتنگى در زمان حال جلوه مى كنه
و هميشه با خاطره هايى در گذشته مربوطه
و اميد هايى در آينده باهاش همراهه
جالبه بدونيم كه دلتنگى
گاهى برا خود مون هم هست
و شايد واقعى ترين نوع دلتنگى است
گاهى وقتى از زمين و زمان خسته ايم
دلتنگ خودمون مى شيم
دلتنگ كسى كه
بوديم و نيستيم
و يا دلتنگ كسى كه
مى خواستيم بشيم و نشديم
و دلتنگ كسى كه
مى خواهيم باشيم و نمى توانيم.
دلتنگى يه حس قوى و كارسازه
كه كارهاى بزرگ مى كنه
خوب كه فكر بكنيم
هر چى دلتنگى هامون قويتر بوده
كارساز تر و كار بلد تر بوده
يه وقتايى هست كه
شریک فقدان همراهی
با عزیزانمون میشه
عزیزانی که
فکر می کنیم
زندگی بدون اونها مفهوم نداره
و گاهی
در اضطراب هاى عشق جلوه مى كنه
و فرد رو داغون مى كنه
اما يه ويژگى مشترك در تمام دلتنگى ها هست كه
با يه حس فقدان موقت يا دايمى همراهه
و در عاشق ، اين حس
همراه با يه ترس هست
يه ترس ، كه شايد هم واقعى نباشه
اما وقتى حس دوست داشتن قوى باشه
حس فقدان هم در آن قوى است
به همين خاطر هم هست كه
رنج عشق گاهى بر لذتش مى چربه
اما عاشق از اين رنج تلخ نمى تونه دل بكنه
و گاهى
آن قدر با اين رنج زندگى مى كنه كه
وابسته اش ميشه
و دوستش داره
و بدون اون رنج
زندگى براش تلخ مى شه
“حوصله ندارم”
يعنى يه وقتايى داشتم
و در آينده
حتماً بهترش رو خواهم داشت
مواظب دلتنگى هامون
و كسانى كه دلتنگشون مى شيم
باشيم
وقتى نتونيم ديگه دلتنگ بشيم
اون وقت روحمون مرده
…☘️☘️☘️☘️☘️