• شنبه تا چهارشنبه عصرها
  • تلفن نوبت دهی ۰۴۱-۳۵۵۳۳۴۸۵ ، ۰۴۱-۳۳۲۰۴۸۱۸
  • ایمیل dr.abdollahifard@gmail.com

عاشقانه هاى من

عاشقانه هاى من

عاشقانه هاى من
از داریوش عبدالهی فرد|

جدى نگيريد آن ها را…
“عاشقانه هايم را مى گويم.”

اينكه از عشق مى خوانم و مى سرايم، نه اين كه عاشقم و يا معشوق كسى . تمرين انسان بودن مى كنم . در جايى كه دوست داشتن عادت مى شود و چشمه مرداب، تماشاى امواج و گوش سپردن به صداى دلنشين رود زيباست . با حركت زندگى مى كنم و گوش به زمزمه هاى درونم مى سپارم تا در قحطى احساس زيبا گم نكنم خودم را. در جايى كه عاطفه ها رو به سردى نهاده اند و هوس معناى عميق عشق است،و ارتباط نهايت عشق ، گاهى بايد از احساس حرف زد و از نوع خوب آن. بايد بسيار زمزمه كرد و نجوا كرد آن را، و گاه فرياد زد وازآن سرود .

گويا وصال پايان عشق است .

عشق در اوج خود – كه در تمنا است – زيباتر است و بعد از تمنا ديگر شاعرانه نمى ماند.

رسيدن خوب است اما شاعرانه نيست. شاعر با وصال ، ذوقش مى ميرد و احساسش رو به افول مى گيرد.

آن چه شعر را زيبايى بخشيده، هجران و درد بوده و زير و بم ها و خواستن ها.

زندگى هم شعرى بيش نيست.

تا مى خواهى به خواسته هاى زندگى برسى تمام مى شوى.

عجب شاعرى داشته اين زندگى!

عشق در اوج خود – كه در تمنا است – زيباتر است و بعد از تمنا ديگر شاعرانه نمى ماند.

رسيدن خوب است اما شاعرانه نيست. شاعر با وصال ، ذوقش مى ميرد و احساسش رو به افول مى گيرد.

آن چه شعر را زيبايى بخشيده، هجران و درد بوده و زير و بم ها و خواستن ها.

زندگى هم شعرى بيش نيست.

تا مى خواهى به خواسته هاى زندگى برسى تمام مى شوى.

عجب شاعرى داشته اين زندگى!

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها