• شنبه تا چهارشنبه عصرها
  • تلفن نوبت دهی ۰۴۱-۳۵۵۳۳۴۸۵ ، ۰۴۱-۳۳۲۰۴۸۱۸
  • ایمیل dr.abdollahifard@gmail.com

گاهی باید تنها بود

گاهی باید تنها بود

گاهی باید تنها بود

«داریوش عبدالهی فرد»

گاهی باید تنها بود
تنهای تنها

باید رفت و رفت
و دور از همه شلوغی ها

وانسان ها
و گوشی ها
و اینترنت
وحتی کتاب
و موسیقی باکلام

در گوشه ای از طبیعت
آرام گرفت

و دور از همه چیزهایی که
نمی گذارند تنها باشی
تنها بود

باید گاهی
به صداهای تازه ودیگری گوش داد

صداهای دور از غوغایی که
برای خود می خوانند
و برای خود هستند

هر از گاهی
خوبست که
صدای رود و موج دریا
صدای پرنده
صدای نسیم و باد
و خش خش برگها را
در گوشه ای به تنهایی شنید‌

باید گاه به گاه
چیز های دیگری دید

ستاره ها و ترکیب آنها
و درخشش آن ها

ماه که
هر روز هلالش بزرگ و یا کوچک می شود

درخت که
هر روز حال نویی به خود می گیرد

و افق و شفق
که به نوبت می آیند و می روند

وهمه و همه
با طبیعت مغازله می کنند

گاه باید با طبیعتی که
برای خود زندگی می کند
آمیخت
و به طبیعت زیبا دل سپرد

به طبیعتی که
تسلیم تو است
وهمه وجودش را
بی انتظار
تقدیم تو می کند
به طبیعتی که
فقط می خواهد
آزارش ندهی
و تمام لطف خود را
در اختیارت می گذارد
تا در بهرش بروی

و تو وقتی
آرام و بی آزار
در آغوش طبیعت می روی
جزو او می شوی

حالت تازه می شود
وقتی لطافت گلبرگی
دستت را نوازش می کند

و شبنم بامدادی
بر روی گلبرگ -با طراوت-
انگشتت را خیس می کند

و عطر یک گل باز
در یک هوای پاک
مشامت را می نوازد

گاهی باید تازه شد
و از روزمرگی بیرون زد

و دل و هوایش را تازه کرد

انسان در بهترین روزمرگی ها نیز
دلش می پوسد .

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها