بلا گذشت

بلا گذشت

داريوش عبدالهى فرد

شكر خدا كه از سر ما اين بلا گذشت
دردى سترگ بود و بى ماجرا گذشت

مهمان كه سر زده به تن و روح ما رسيد
بى هيچ رخصتى ز سرو پاى ما گذشت

از آنچه ترس داشتمی بهر ما رسید
آمد تلنگرى زده بر پشت ما گذشت

بر خانواده ام زده آتش تبی رسيد
اما تبى كه آمده بودش زما گذشت

ناخوانده بود اين مرض و ، رفع شد بلا
هر چند صعب بود ولى با دوا گذشت

آرامش و سلامت ما را گرفته بود
با درد و رنج بيش فراوان زما گذشت

بيچاره اين تنم چه تب وتاب سينه ديد
سردرد هم رسيد عظيم و مرا گذشت

در حفظ جان خویش بکوشید دوستان
خود خویش را بپا که کنون درد ما گذشت

این «داريوش»ار چه که داد امتحان سخت
با نمره قبوليَش همه از تست ها گذشت