-
ايوان وچای ورازقی
- یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳
- اشعار شخصی
ايوان وچای ورازقی
ايوان وچای ورازقی
(از داريوش عبدالهي فرد)
يك دم كشيد
پربه خيالم
خيالِ تو
تاريك
بود،
يك
شبِ زيبا و ماهِ نو
ايوان وچاي بود
و تو و عطرِ
رازقي
دستت ، به دستِ من
قدمت،پابه پاي من
بارانِ تندِ عصر
بدل شد به
يك سكوت
بارانِ
عشق و مهرِفراوان
ز سوي تو
باريد
بر دلم … ذوقم شكفته شد!
احساس تشنه شد؛
كه سُرايد تو را به شعر
تر بود
موي تو
زِ طراوت
چو شعرِمن.
عطر تنت تنيد
درونِ مشامِ من
چشمم
به عمقِ
چشمِ تو
شد خيره
بي شكيب
چشمانِ مستِ تو
خبر از ماجرا نداشت
آتش زدي
به جانِ من
و همچو آتشم
از آن شرر كنون
به فلك شعله مي كشم
- abdollahifard، Arthroplasty، Arthroplasty in tabriz، Arthroscopy in tabriz، Bağ in iran، Bağ in tabriz، Bağ tabrizda، dariuosh abdollahi، Diz amalyati، Diz Qapaği، Diz Qapaği hakimi، ارتوپد خوب، ارتوپد خوب در ایران، ارتوپد خوب در تبریز، ارتوپدی اطفال، ارتوپدی چیست، اشعار دکتر عبدالهی فرد، ايوان وچای ورازقی، بهترین ارتوپد، بهترین پزشک ارتوپدی، درمان استئوتومی، درمان انحراف زانو، رزرو نوبت دکتر عبدالهی فرد، شعر ايوان وچای ورازقی، متخصص ارتوپدی، متخصص ارتوپدی در ایران، متخصص ارتوپدی در تبریز، مطب دکتر عبدالهی فرد
اشتراک در
وارد شدن
0 نظرات
قدیمیترین